اعتراف مثل تهوعه! اعتراف می کنیم ....

تو این وبلاگ همه‌ی زندگیمونو بالا می آریم

اعتراف مثل تهوعه! اعتراف می کنیم ....

تو این وبلاگ همه‌ی زندگیمونو بالا می آریم

مرثیه ای برای یک رویا

در همسایگی من هر بار افراد متفاوتی زندگی میکردند، هر کدام از آنها کارهایی می کردند که در نظر من مسخره می رسید! تا  روزی ناخودآگاه به خودم آمدم و دیدم من هم دارم همان کارها را می کنم! اکنون آن کارها برای من کارهایی بودند با لذتی وصف ناشدنی...

.

.

.

حالا در همسایگی من مرگ زندگی می کند و من او را مسخره می کنم....

نظرات 2 + ارسال نظر
من چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:21 ق.ظ http://chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

شاید روزی رسد که مرگ تورا مسخره کند

مرگ برای مسخره کردن نیامده! برای به سخره گرفتن من مرگ هم کافی نیست!

دون ژوان چهارشنبه 21 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 02:59 ب.ظ http://www.don-juan.blogsky.com

ولی من از اولشم یه جورایی می دونستم همه کارام تکراریه!!

حالا می فهمم که تکرار بعضی کارها لذتی وصف ناشدنی داره

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد