اعتراف مثل تهوعه! اعتراف می کنیم ....

تو این وبلاگ همه‌ی زندگیمونو بالا می آریم

اعتراف مثل تهوعه! اعتراف می کنیم ....

تو این وبلاگ همه‌ی زندگیمونو بالا می آریم

زباله دان یک ذهن مازوخیست

اعتراف می کنم آرزو دارم که تنها تو یه جزیره زندگی کنم! تنهای تنها... جوری که هیچ انسانی دور و برم نباشه! برای خودم زندگی کنم، نه برای هیچ آدم دیگه ای! می خوام تو اون جزیره خودم باشم! خودم زندگی کنم نه این من که الان داره تو جلد هزار تا آدم زندگی می کنه! ولی تو اون جزیره هم این سه تا چیز رو با خودم می برم تا همیشه همراهم باشه:

سیگارم که معشوقه ی تمام لحظه های منه، همین سیگار بسه برام تا تنهاییمو باش قسمت کنم. شاید بگین دروغه! ولی دوستام دیدن که من چجوری سگار می کشم...هر کامی از سیگارمو که فرو می دم، انگار دارم یه تیکه از بدبختیهامو باهاش قسمت می کنم! یه دوستی به من می گفت که چه عیبی داره واسه یه رفیقی که تا آخرش به پات می سوزه یه تیکه از بدنتو بدی؟ حالا چه فرقی می کنه... ریه، قلب یا هر جای دیگه! مهم اینه که تو دوستی با اون کم نذاشتی... با تمام وجودم درکش کردم! آخه آدم به کی قسم بخوره که عیبی نداره؟ مگه این نیست که آدم نباید غم و غصه هاشو تو خودش بریزه؟ حالا تقسیم کردنشون با یه موجودی که از دید همه، جزء جمادات به حساب می آد (خودمونی ترش اینه که جون نداره) بهتر از اینه که تمام دق دلیتو با یه بدبختی مثل خودت تخس کنی! ادله ام به اندازه ی کافی واسه خودم مستدل بود، پس سیگارم همراهمه...

مشروبم، اگه یه روز زبونم بگیره یا لال شم یا از سیگارم خجالت بکشم که نتونم باهاش درددل کنم، ترجیح میدم، یه مدت فراموششون کنم تا دوباره سر زبون بیام! بهترین راه واسه فراموش کردنش هم واسه من مشروبه! هم خوشی بهت میده، هم سرخوشی، هم دپرست می کنه، هم از حال خودت درت می آره! شاید بگین موقتیه! ولی مگه زندگی جز یه توقف موقت نیست؟ مشروب می خورم تا خیلی چیزا رو فراموش کنم، می خورم، تا خیلی چیزا رو یادم بیاره! همین که تو رو از حالت عادیت، از زندگی روتین و یکنواخت و کسل کنندت و مهمتر از همه از خودت خارجت می کنه، یه دنیاست! اگه تلخ باشه که چه بهتر! می فهمی که خوشی، مفت گیرت نمی آد! می فهمی باید واسش زجر بکشی! با این همه برهان و منطق که من ردیف کردم پس باید بطر مشروبم هم همرام باشه...

یه فیلم هم با خودم می برم. اثر پروانه ای....

این فیلم خیلی چیزا رو به من یاد داد. خیلی چیزایی که حتی ممکنه تو نگاه اول با هم متناقض باشن. من فهمیدم که به من هیچ ربطی نداره که اگه یه پروانه ای این ور دنیا بال بال بزنه ممکنه اون ور دنیا گردباد یا طوفان یا هر کوفت دیگه ای بیاد! فهمیدم که دنبال عواقب کارام نباشم، چون هیچ وقت اون چیزی که پیش بینی می کنی نمیشه! هر کاری رو که عشقم می کشه بکنم! چون دم غنیمته! به قول بر و بچه های انجمن شاعران مرده کارپه دی ام یعنی دم غنیمته! رو .... زندگی رو دایورت کنم، واقعا به نظر شما به من ربطی داره که اگه الان من این مطلبو تایپ نکنم ممکنه 10 سال دیگه یه دختر و پسر به هم نرسن؟هااان؟ (واقعا ممکنه به همین بی ربطی باشه جدی میگم) 

من به این نتیجه رسیدم که زندگی همین لحظست! نه به گذشته اش می تونی فکر کنی نه به آیندش! لحظتو اگه گرفتی که هیچ اگه نگرفتی پریده! نمی خواد به این فکر کنی که این بدبختی که الان داره سرت می آد نتیجه ی کدوم گندیه که زدی! چه فرقی می کنه؟ الان مهم اینه که تو می تونی اونو با یه نخ سیگارت تقسیم کنی یا بدی به یه پیک مشروبت تا یادت بره! با این همه فلسفه ای که بافتم اثر پروانه ای رو هم همراه خودم می برم تا این چیزا همیشه یادم بمونه....

دیدین چی شد؟ حالا اگه منو با این سه تا هم تو یه جزیره تنها بذاری بازم گند میزنم، گند میزنم چون 

 

اعتراف کردم

نظرات 4 + ارسال نظر
[ بدون نام ] پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 03:48 ب.ظ

:) ؛

نه داداش این یه واقعیتی بود که مختوم مونده بود .
شایدم بشه این نظریه ی شما رو به ثبت رسوند !

تمام تلاشم رو می کنم که این نظریه‌ی کثیف رو به اثبات برسونم

دون ژوان پنج‌شنبه 15 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 11:09 ب.ظ http://www.don-juan.blogsky.com

فرزند اعترافت قبوله. خدا تو رو می بخشه.

اعتراف نکردم که خدا منو ببخشه! بخشید که هیچی اگرم نبخشید به درک! کافیه که خودم ببخشم

[ بدون نام ] جمعه 16 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 09:04 ق.ظ http://hichopoch.blogsky.com

ادامه مطلب رو نتونستم بخونم!

چرا عزیز دلم؟؟؟؟؟

تو دوشنبه 19 مهر‌ماه سال 1389 ساعت 07:10 ب.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

گوش کن آقای جوان. یه بزرگی میگفت راه رسیدن به خدا از میان خلق خداست. بهتره بین این همه آدم بتونی خودت رو زندگی کنی. البته شاید....

خدا و خلقش؟

همین صحنه‌ای که خدا داره توش موش می دوونه؟

جالبه!!! نه خدا و نهخلقش هیچکدوم نمی تونن

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد