شب آغاز هجرت تو
شب در خود شکستنم بود
شب بی رحم رفتن تو
شب از پا نشستنم بود
شب بی تو
شب بی من
شب دل مرده های تنها بود
شب رفتن
شب مردن
شب دل کندن من از ما بود
واسه جشن دلتنگی ما
حتی گل گریه هم نبود
از هجرت تو شکنجه دیدم
کوچ تو اوج ریاضتم بود
سهم من جز شکستن من
تو هجوم شب زمین نیست
با پر و بال آخرین من
شوق پرواز آخرین نیست
بی تو باید دوباره برگشت
به شب بی پناهی
سنگر وحشت من از من
مرهم زخم پیر من کو؟
واسه پیدا شدن تو آینه
جاده ی سبز گم شدن کو؟
بی تو باید دوباره گم شد
تو غبار تباهی
:(
دنبال یه وب می گردم که یادمه این جا هم می اومد و رسیدم به این پستت و این اهنگ که چند دقیقه قبل گوش داده بودم
عنوان پست ...
شدیم ویکیپدیا خانوم!
داریوشه دیگه!